PDF نسخه کامل رمان تلخ ترین سفر از بهار دریایی در ژانر بزرگسال و عاشقانه

رمان تلخ‌ترین سفر از نویسنده بهار دریایی با لینک مستقیم

ژانر رمان: عاشقانه، بزرگسال

تعداد صفحات: 506

خلاصه رمان: 

داستان زندگی دختریست که در آستانهٔ فروپاشی است. خیانتِ کسی که بیشتر از همه بهش اعتماد داشت، دنیاش را مثل یک زلزلهٔ خاموش لرزاند… تا اینکه او آمد… نیمهٔ گمشده‌اش… کسی که قلب شکسته‌اش را با عشقی سخت اما شیرین ترمیم کرد… عشقی پر از ابهام، مثل یک معما… ولی ارزشِ جنگیدن داشت …

قسمتی از رمان تلخ‌ترین سفر

توی حیاط روی نیمکت زیر درخت نشسته بودم و منتظر اومدن فاطمه و بهنوش بودم اونا مسیرشون با هم یکی بود ولی من… -سلام‌. برق گرفته از جام پریدم: س… سلام. -اجازه هست بشینم؟ جا خورده از حضورش گفتم: البته بفرمایید‌. سعی کردم خونسردیمو حفظ کنم: خوب هستید؟ آقا ارسلان پدر و مادر خوبن؟ خیره به کفشای براقش جواب دادم: همه خوبن شما چطور مادر خوب هستن؟ مودبانه گفت: تشکر خوبن خوشحالم که چند تا از کلاسارو با هم هستیم بخصوص اینکه هم گروه هستیم. با لبخند پهنی روی لب‌هام گفتم: بله من هم خیلی خوشحالم. آبروش پرید بالا… عجب حرفی زدم!!!!!! -در هر حال هر مشکلی داشتید در خدمتم در خصوص درسا من هستم. با خنده گفتم: حتما مزاحم میشم چون درس اتوکد و اینارو یکم نه خیلی مشکل دارم.

با لحنی که منظوری در اون نهفته بود جواب داد: گفتم که در خدمتم چه درباره درسا چه درباره… و با یه لبخند کج سرشو بامزه تکون داد و ادامه نداد. منتظر نگاهش کردم که نامردی کرد و لحن طنزشو عوض کرد و نیم خیز شد: خوب با اجازه من برم مثل اینکه دوستاتون دارن میان فعلا خدافظ. همونطور که مات اون حرف نصفه نیمه‌اش بودم جواب خدافظیشو دادم. بچها کنارم اومدن. فاطمه: این پسره چی می‌خواست؟ -بذار از راه برسید بعد بازجویی کنید علیک سلام. بهنوش عینکشو زد بالا: گیرم سلام نگفتی چکارت داشت؟ _هیچی باوا گفت اگر مشکلی داشتم بهش بگم. فاطمه: آخی چقدر مهربونه این آقا سر به زیره!!! بهنوش با اخم کوچیکی کنارم نشست: جدی همین بود؟ _آره ناسلامتی هم گروه هم هستیما. _خوشبحالت که هم گروهشی!!! با تعجب گفتم: وا!

خوشبحالی داره!؟ خوبه گروه خودت بیشتر پسر داره! بهنوش کمی نه خیلی زیاد سر و گوشش می‌جنبید برعکس فاطمه! _آره ولی هیچکدومشون ارزش فکر کردن و وقت هدر دادن ندارن! رومو ازش گرفتم و با صدایی خشک گفتم: خوبه خودت می‌گفتی این سبزواری زیادی سربه زیره! مثل بچه مذهبیاس! لبخندی زد: آره! درسته یکم ریشوء!!!!! ولی چشمای گیرایی داره لامصب! دست و دلم لرزید! خدایا نکنه بهنوش هم ازش خوشش میاد! قطعا با اون چشمای طوسی و پوست شفاف سفیدش از من خیلی دلبرتر بود تا همین الان چند نفر بهش پیشنهاد آشنایی داده بودند.. وای… نه… صدای فاطمه حواسمو به خودش آورد: پاشید پاشید بریم سرکلاسمون نشستید پسر مردمو رو آنالیز می‌کنید! …



 قیمت: 25,000 تومان  پرداخت و دانلود

#نسخه_الکترونیکی_کمک_در_کاهش_تولید_کاغذ_است. #اگر_مالک_یا_ناشر_فایل_هستید، با ثبت نام در سایت محصول را به سبدکاربری خود منتقل و درآمدفروش آن را دریافت نمایید.


برچسب ها: PDF نسخه کامل رمان تلخ ترین سفر بهار دریایی ژانر بزرگسال عاشقانه
دسته بندی: کالاهای دیجیتال » کتاب-رمان-شعر-داستان

تعداد مشاهده: 30 مشاهده

فرمت محصول دانلودی:

فرمت فایل اصلی: PDF

تعداد صفحات: 506

حجم محصول:2,546 کیلوبایت